کد مطلب : ۸۱۸۴
ضرورت آموزش خانم جلسهایهای غیر حوزوی
در گفتوگو با مسئول انجمن قرآن و معارف زنان ايثارگر
چون ميخواهيد، بحث را با مسئلة تبليغ شروع كنيد، توجه شما را به آیۀ ۳۹ سورۀ احزاب جلب ميكنم كه ميگويد: «اين سنت خدا در حق آنان است كه رسالت خدا به خلق را تبليغ ميكنند و از خدا ميترسند و از هيچكس جز خدا نميترسند و خدا براي حساب و مراقبت كار خلق به تنهايي كفايت ميكند.» تبلیغ از ریشۀ بلوغ و بلاغ است؛ به معنای رساندن کامل پیام و رساندن کامل خبر و مُبلغ به کسی میگویند که با تمام توان تلاش میکند تا مواد تبلیغی خود را به مقصد نهایی برساند كه آن مقصد نهایی، دل مخاطب هست.
ما در قرآن کریم، واژۀ تبلیغ و مشتقات آن را بسيار داریم. بیش از ۲۷ بار واژۀ تبلیغ در قرآن ذکر شده و این نشانة اهمیت اين موضوع است. البته عناوین دیگری هم از قبیل موعظه، امر به معروف، نهی از منکر و... هم داريم که اینها هم با عنوان تبلیغ ارتباط نزدیکی دارند؛ اما هیچکدام از این واژهها مثل موعظه و دعوت به آن اندازهای که تبلیغ بار فرهنگی دارد، ندارند. حالا چون بحث دربارۀ تبلیغ و مبلغان است، نظر شما را به وجوه تبليغ جلب ميكنم. قرآن تبلیغ را واجب ميداند و آیاتی از قرآن كريم وجود دارد که شاهد بر این قضیه است.
خداوند در سورة توبه، آیة ۱۲۲ ميگويد: «نبايد مؤمنان همگي (برای جهاد) کوچ کنند؛ پس چرا از هر فرقهای، دستهای کوچ نمیکنند [تا دستهای بمانند و] در دین آگاهی پيدا کنند و قوم خود را وقتی به سوی آنان بازگشتند، بيم دهند؟ باشد که آنان از کيفر الهی بترسند.» يا در سورۀ آلعمران، آیۀ ۱۰۴
ميفرمايد: «بايد از شما [مسلمانان] برخي [كه دانا و باتقواترند] خلق را به خير و صلاح دعوت كنند و مردم را به نيكوكاري امر و از بدكاري نهي كنند و اينان [كه به حقيقت واسطة هدايت خلق هستند در دو عالم] در كمال رستگاري خواهند بود.»
حتي در سوره مائده، آيه ۶۷ به پيامبر (ص) خطاب ميشود: «آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است، ابلاغ کن و اگر نکنی پيامش را نرساندهای و خدا تو را از گزند مردم نگه میدارد. آری خدا گروه کافران را هدایت نمیکند.»
آيات ديگري نيز كه در اين راستا وجود دارند، همگي نشانة اين است كه تبلیغ در دين اسلام واجب است و دين اسلام اين را به ما هشدار ميدهد. البته بعد از وجوب تبلیغ بحث اهمیت آن مد نظر است که روایاتی در این راستا داریم.
يك روایت از رسول مکرم اسلام (ص) است که میفرماید: «ای علی! اگر خداوند به دستان تو انسانی را هدایت کند، از آنچه خورشید بر آن تابیده برای تو بهتر است.» و در جای دیگر از خود امام علی (ع) روايتي است كه ميفرمايد: «پند دادن از همة هدیهها بهتر است.» و یا در جای دیگر امام علی (ع) میفرمايند: «هر کس تو را موعظه کند، به تو نیکی کرده است.»
با توجه به مقدمة بسيار خوبي كه شما در جهت اهميت تبليغ بيان كرديد، وضعيت فعلي مجالس مذهبي زنانه را چطور ارزيابي ميكنيد؟
مجالس زنانه انواع مختلف دارد. يك سري از مجالس تحت عنوان هیئت برگزار ميشوند كه از سطح بسيار علمي و كارشناسي برخوردار هستند. در اين مجالس دستاندركاران از ماهها قبل در پی این هستند که برای مناسبتهاي مذهبي، سخنرانهای وزین و با معلومات كافي دعوت کنند که به مخاطبشان مطالب علمی ارائه شود. در اين مجالس تلاش ميشود كه حتي از سازمانها و مراکز علمی سخنران دعوت كنند؛ اما یک سری از جلسات مذهبي زنانه كه معمولاً گهگاه برگزار ميشود، اينطور نيستند؛ پس من نمیتوانم بگویم كه وضعیت هیئتها را چگونه میبینم؛ ولي ميتوانم بگويم وضعيت آن هیئتهایی را که حسابشده کار میکنند، خیلیخوب میبینم.
به همان نسبت هیئتهایی را که با تفكر و حسابشده پيش نميروند و متأسفانه تعداد آنها کم هم نیست، خوب ارزيابي نميكنم. در آن هيئتها بيشتر از مداحاني استفاده ميشود كه صدای خوشی دارند و ممکن است، خیلی از مسائل غير واقعی را در ذكر مصايب اهل بيت (ع) بيان كنند. در اين مجالس حتي گاه کساني هستند كه به خودشان اجازه میدهند، احکام شرعی را پاسخ دهند؛ چون ميبينند كه اگر مخاطبي از آنها پرسشي بپرسد و نتوانند به آن پرسش پاسخ بدهند، برایشان بد میشود و به هر صورت پاسخی میدهد كه ممكن است، يك بار اين پاسخ درست از آب دربیايد؛ ولي در خیلی موارد هم، چون طرف بر احکام دین اشراف ندارد، قاعدتاً نمیتواند پاسخ درستی براي پرسش داشته باشد. البته من احساس ميكنم خود مخاطبان هم در اين جلسات تا حدي مقصرند؛ چون از هر كسي كه در اين جلسات ببينند، سؤالات خود را ميپرسند و جواب آن شخص را نيز ملاک عمل قرار میدهند و احکام دینشان را روی آن استوار میکنند.
ما نميتوانيم از اینگونه مجالس ارزیابی درستي داشته باشيم. به نظر من، علت اين امر به اين برميگردد كه ما متولیانی براي این امر نداریم؛ یعنی درست است که ما شبکة ارتباطی سازمانهای غیر دولتی زنان را در جمهوری اسلامی داریم که به عنوان شبکة ارتباطی سعی کرده است، در كل كشور «سمن»ها (سازمانهاي مردمنهاد) و سازمانهای غیر دولتی را پوشش دهد و ميخواهد با روند خاصی برای آنها برنامهریزی کند؛ ولی مجالس و هيئتهايي را که بهطور روزافزون در هر محلهای و منطقهای تشکیل میشوند را نتوانسته است، پوشش دهد؛ چون کار اين جلسات و هيئتها حسابشده نيست كه تحت پوشش قرار بگيرند.
به نظر شما بايد چه كسي متولي اين هيئتها و مجالس زنانه كه به صورت محلهاي فعاليت ميكنند، باشد؟
شاید متولي این امر بايد سازمان تبلیغات اسلامي يا حوزههای علمیة خواهران در هر محله و منطقهای که فعاليت ميكنند، باشند تا اين هيئتها و مجالس را شناسایی كنند و به آنها یک برنامة مدون يا الگو و خط دهند که در حال حاضر چنين اقدامي صورت نميگيرد. شايد يك دليل اين مسئله اين است كه دستوري از مرکز مدیریت حوزۀ علمية قم براي آنها صادر نشده است.
شما در کلامتان گفتید که هم هیئتهایی داریم که کارکردشان اصولی است و هم هیئتهایی وجود دارند كه در آنجا هر کسي به واسطة داشتن یک صدای خوب ميتواند این مجالس را اداره میکند. در کل، من این طور نتیجهگیری میکنم که زنان ما تمایل زیادی به شرکت در مجالس مذهبی دارند. شما علت تمایل خانمها در ایران را به شرکت در مجالس مذهبی چگونه ارزيابي ميكنيد؟
هر کسي دوست دارد که در مورد دینش مباحثی را دریافت کند. همانطوری که اگر ما قلبمان درد بگیرد، پیش دندانپزشک و یا پیش دکتر عمومی نمیرویم و پیش یک متخصص قلب میرویم، زنان ما نيز به این رشد رسیدهاند که برای نیازهايشان نزد متخصص دين بروند.
به نظر من علت اینکه زنان به هیئتهای مذهبی خیلی علاقهمندند اين است كه درد دین دارند و برای درد دین باید به متخصص مراجعه کنند و گاه احساس میکنند که متخصصان در همین مجالس هستند كه البته در بسياري از اين جلسهها چنين متخصصاني هستند؛ ولي نه در همة آنها. منتها آن کسي که در مسند و منبر اين مجالس نشسته است، اگر میبیند متخصص نیست، واقعاً نباید جوابگو باشد؛ ولي متأسفانه کساني وجود دارند كه با اينكه ميدانند متخصص نيستند، به پرسشهاي مردم پاسخ ميدهند.
چقدر خوب ميشد، اگر انسانها چیزی را که نمیدانند با شجاعت بگویند: «نمیدانم ... شک دارم يا بايد بپرسم و بعد جواب دهم.» چقدر بهتر ميشود اگر در اين جلسات اينگونه سخنرانان مردم را به دفاتر مراجع، حوزههاي علميه و ساير مراكزي كه مخاطبان ميتوانند پاسخ درستي براي سؤالات خود دريافت كنند، راهنمايي كنند.
شما گفتيد كه زنان ما درد دین دارند. آیا اینگونه سخنرانان كه بنا به گفتۀ شما تعداد آنها كم هم نيست، ميتوانند نيازهاي ديني مخاطبان خود را برآورده كنند؟
براي پاسخ به اين پرسش بايد گفت، انگيزۀ مُبلغ، ابزار تبليغ و نحوۀ ارائة مطالب، براي برطرف كردن نيازهاي بانوان خيلي مهم است. اگر آن مبلغي كه به عنوان خطيب، مطالبی را ارائه میدهد و میخواهد نیاز بانوان را برطرف کند، از انگيزه و علم كافي برخوردار باشد و بداند که چگونه سخن بگوید و چطور بايد از ابزارها و شیوههای روزِ تبليغ استفاده کند، ميتواند نياز مخاطبان را برطرف کند؛ اما اگر مبلغي با این ابزار دست و پنجه نرم نکرده باشد و یا اصلاً این ابزار را نشناسد و یا بشناسد؛ ولی نمیداند که چگونه به کار بگیرد، نميتواند نیاز زنان را برطرف کند.
به همين علت بايد دوباره يك پاسخ نسبي به پرسش شما بدهم؛ يعني آن دسته از مبلغاني كه از درجۀ بالايي در تبليغ برخوردارند و واقعاً كارشناس هستند، ميتوانند نیاز مخاطبان را در همان مرحلۀ اولِ دریافت، احساس كرده و «به روز» صحبت کنند؛ اما مبلغاني كه از علم كافي و پيشزمينههاي لازم برخوردار نباشند، قاعدتاً نمیتوانند پاسخگوي اين مسائل باشند.
اجازه بدهید پرسشم را به شكل ديگري مطرح كنم. با توجه به مسائلی که شما اشاره کردید، تعداد مبلغان زن توانمند و منطبق بر معیارهاي علمي و ديني در جامعة ما بیشتر است یا تعداد کساني كه از دانش كافي در اين زمينه برخوردار نيستند؟
نظر من اين است كه درصد تعداد مبلغاني كه روشهای صحيح تبليغ را میدانند و نیازهای مردم را میشناسند، نسبت به این کساني که روشهای تبلیغ را نمیدانند و یا به کار نمیبندند، خيلي بالاتر است. منتها مشکل اساسی در جای دیگر است.
كجا؟
به نظر من کساني که میخواهند برای جلسات خانگی، هیئات و ساير برنامههاي خود مُبلغ دعوت كنند، نميدانند كه بايد به چه كسي مراجعه كنند و ناخواسته از جلسات خود به درستي استفاده نميكنند. چه اشكالي دارد كه حتي اگر ميخواهيم کسي را به يك مجلس ختم دعوت كنيم، تنها به دنبال اين نباشيم كه فقط بيايد گريه كند و بگرياند. چه بهتر ميشود كه به دنبال اين باشيم كه يك سخنران وزين دعوت كنيم تا در اين جلسات قلبها تكاني بخورد و در كنار مجلس عزا كه در آن مردم و اقوام براي عرض تسليت آمدهاند، سخنراني خوبي هم برگزار شود.
البته من احساس ميكنم بخشي از مشكل هم ناشي از رفتار مُبلغان تواناست كه گاه به مخاطباني كه قصد دعوت از آنها را دارند، وقتهاي طولاني ميدهند و مثلاً ميگويند دو ماه ديگر ميتوانم شركت كنم. همين در نوبتهاي طولاني ماندن، عاملي ميشود تا مراجعهكنندگان به دنبال دعوت از مبلغان دمدستي بروند. با وجود اين من احساس ميكنم كه تعداد مبلغاني که روی اصول کار میکنند و مردم را به سوی دین و اهداف آن دعوت میکنند، بيشتر از ساير مبلغاني است كه به صورت غير اصولي فعاليت ميكنند.
اجازه بدهيد كمي به گذشته بگرديم. تقريباً يك يا دو دهة پيش شاهد بوديم كه اين روحانيان بودند كه در مجالس زنانه روضهخواني يا سخنراني ميكردند؛ ولي با گذر زمان حضور روحانيان در جلسات مذهبي زنانه بهتدريج كاهش يافت و ما حضور کساني را تحت عنوان «خانمجلسهايها» شاهد بوديم و اکنون روحانيان ديگر در اين صحنه نيستند. به نظر شما در گذر زمان چه اتفاقي افتاد؟
به نظر من خصلت انسان اين است كه مسائل و مباحث خود را با همجنس خود بهتر میتواند در میان بگذارد. در مورد آقايان هم همينطور است؛ ولي همانطور كه شما گفتيد حضور آقايان در مجالس مذهبي زنانه در گذشته بيشتر بود.
اکنون گسترش حضور زنان در جامعه فقط محدود به افزايش نقش آنها در جلسات مذهبي نبوده است. ما بعد از انقلاب اسلامي، رشد زنان را در همة مسائل شاهد هستيم؛ از فعاليتهاي اجتماعي گرفته تا فعاليتهاي ورزشي، اقتصادي و ... كه در مسئله تبليغ هم وضعيت به همين صورت بوده است.
من احساس ميكنم بعد از انقلاب، زناني كه درد دين داشتند، به اين سمتوسو حركت كردند تا شرايطي ايجاد شود كه زنان بتوانند مسائل ديني خودشان را بهويژه مسائل شرعي را با همجنس خودشان در ميان بگذارند و این موضوع به سمتوسويي رفت که الآن شما میبینيد؛ براي مثال در مقبرة ائمة اطهار (ع) یا در مشهد میبینیم که در کنار یک آقای روحانی که به مسائل شرعي پاسخ ميدهد، یک خانم نيز حضور دارد.
حتي در دفاتر مراجع هم وضع به همين صورت است و در كنار دفتر پاسخگويي به مسائل مردان، بخش پاسخگويي به مسائل زنان نيز وجود دارد. در هر صورت، پاسخ من برای پرسش شما دربارة اينکه چگونه خانمجلسهايها رشد كردند، این است كه اين مسئله يك ريشة فطري دارد كه هر کسی با همکیش خود بهتر میتواند مسائل اعتقادی و اخلاقی و شرعی و دینی خودش را درمیان بگذارد.
من دیدگاه شما را قبول دارم که همجنس بودن باعث میشود یک سری مسائل راحتتر بين خانمها بیان شود، ولی واقعیت این است که در كنار رشد خانمجلسهايها كه فرصتهاي خوبي را نيز فراهم كرده، يك سري آفتها نيز به وجود آمده است. مثال اين مسئله هم اظهارات خود شما در خصوص کساني است كه سواد شرعي كافي ندارند؛ ولي در مورد مسائل شرعی نظر میدهند، بيان شد. به نظر شما همین مسئله باعث نخواهد شد، کیفیت جلسات مذهبي زنانه کاهش پیدا کند؟
بله؛ من اين احتمال را نفي نميكنم. هر چند يك خانم راحتتر است كه سؤالاتش را از همجنس خود بپرسد، در همين حال اين مسئله را نفي نميكنيم كه اين پيشرفت زنان مشکلاتی را نيز به بار آورده است؛ ولي اين مشكل به خود خانم باز ميگردد كه نميتوانند بعضي از مسائل را خوب ارزيابي كنند؛ براي مثال یک زن جوان تحصيلكرده هيچوقت نمیآید، پای صحبت يك خانمجلسهای كه به صورت غير رسمي فعاليت ميكند، بنشيند؛ چون میبیند که چيز تازهاي ياد نميگيرد؛ اما سواد خانمهايي كه در اين جلسات شركت ميكنند، در حد و اندازة خانمجلسهای غیر رسمی است و همين مسئله آنان را ارضاء ميكند؛ چراکه اگر در جلسات مبلغان رسمي و تحصيلكرده شركت كند، به علت آنکه درك مسائل برايشان سختتر است، مباحث سنگينتر را متوجه نمیشوند. در نهايت اين مسئله باعث ميشود كه هر كسي بنا به اصطلاح معروف «كبوتر با كبوتر» به دنبال همكيش خود باشد.
با توجه به مسائلی که تاكنون به آنها اشاره کردید، چطور میتوان بدون اينكه وجه خودگرداني جلسات مذهبي زنانه را نفی كرد، راهكارهايي براي ارتقاي سطح اين مجالس در نظر گرفت؟
انجام چنين كاري مستلزم يك سري برنامهریزیهای مدون و همكاري ميان متوليان امر از سازمان تبلیغات اسلامي گرفته تا حوزههای علمیة بانوان است تا اين مبلغان (خانم جلسهايهايي كه در حال حاضر به صورت غير رسمي و بدون نظارت فعاليت ميكنند) شناسايي شوند. مرحلة بعدي بايد اين باشد كه با يك برنامهريزي منسجم نقش خانمجلسهایهای غیر رسمی کمرنگتر شود و مردم بدانند، به کجا باید مراجعه کنند.
در همين حال بايد مؤسسات، انجمنها و كانونهاي رسمي قرآني و مذهبي را نيز تقويت كرد؛ زيرا مخاطبان بسياري جذب اين مراكز ميشوند. ديگر اينکه هرچند بعد از پيگيريهاي به عمل آمده، حالا درسهايي كه بانوان در حوزههاي علمية مختلف در سراسر كشور ميخوانند، همگي از اعتبار واحدي برخوردار است، متأسفانه هنوز در حوزههاي علميه براي تحت پوشش گرفتن مبلغان غير رسمي اقدامي صورت نگرفته است.
به نظر من سازمان تبلیغات و آن مراکزی که برای مباحث دینی رديف بودجه در مجلس دارند، بايد در اين خصوص نيز برنامهريزي كنند؛ چون هنوز اين خلاء وجود دارد. در واقع بايد بگويم همانطور که برای آموزش طلاب برنامهریزی شده است، بايد برای آموزش کل جامعة زنان و حتي کساني که پای مجالس اين مبلغان نيز مینشیند، برنامهریزی مدوني صورت بگيرد تا هر کسی نتواند از هر جایی جلسهای برای خودش برپا کند.
پیام شما به بانوان شرکتکننده در مجالس مذهبی و مسئولان چیست؟
پیام من این است که منشور حقوق و مسئولیتهای زنان* را مطالعه کنند تا ببینند که قانون ما و مجلس شورای اسلامی، چه حقوق و مسئولیتهایی را برای زنان تصویر کرده است كه یک بخش آن حقوق و مسئولیتهای فردی، یک بخش حقوق و مسئولیتهای خانوادگی و یک بخش هم حقوق و مسئولیتهای اجتماعی زنان است.
زنان ما بايد به اين منشور مراجعه و آن را مطالعه كنند که با این حقوق و مسئولیتها آگاه باشند تا نه به خودشان، نه به خانوادهشان و نه به اجتماع ضرر بزنند و هميشه در حیطۀ خودشان و در حد وظایف خودشان حرکت کنند و به اين ترتيب حقوق اطرافیان يا خانوادهشان ضایع نشود. پیام من این است که اين منشور حقوق اسلامي زنان را تمام زنان ما به طور عميق مطالعه كنند.
من ارتباط پیامتان را با موضوع بحث که مجالس مذهبي زنانه بود، درک نمیکنم؟
بحث هیئتهای زنان باید در همین چارچوب سوق داده میشد و من فکر میکنم که در مباحثم به این اشاره کردم که اگر در واقع زنان آگاه باشند، بهتر میتوانند در جلسات مبلغان (رسمي و غير رسمي) از دینشان آگاهي دریافت کنند؛ پس پیام من این است که این منشور را كه در بخشهای مختلف برنامهریزی، طراحي و کارشناسی شده و متخصصان ساعتهای متمادی براي تهية آن وقت گذاشتهاند، مطالعه کنند که با حقوق خودشان آشنا شوند تا بهتر بتواند، وقتی وارد مجالس زنانه میشوند، ببینند که آيا این خانمجلسهايها از حقوقشان حرف میزنند و یا فقط جلسة
روضه است.
پینوشت:
* این منشور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۳۱ در جلسه ۵۴۶ شورای عالی انقلاب فرهنگی جهت تبیین حقوق و تکالیف زنان در اسلام مبتنی بر قانون اساسی و اندیشههای بنیانگذار انقلاب و رهبر معظم و با بهرهگیری از سند چشمانداز ۲۰ ساله و سیاستهای کلی نظام به تصویب رسید. برای اطلاعات بیشتر به آدرس: www.irancultur.org/provs/view.php?id= 1374 رجوع کنید.